۵۰ ترک فارسی نویس

  • سال انتشار:

    1400

  • تعداد کل صفحات: 390

در این سال، مردم از جنگی سهمگین بیرون آمده‌اند و جهان، دیگر جهان سابق یا کنونی که می‌شناسیم نیست. اینجا دنیا فقط سه کشور و ابرقدرت بزرگ و بی‌رحم دارد؛ کشورهایی به نام اوشینیا (اقیانوسیه)، اوراسیا و ایستیشیا (شرقاسیا).

داستان در شهر لندن و کشور اقیانوسیه می‌گذرد. این کشور، نظام سیاسی وحشتناکی دارد که در رأس آن، یک قدرت بزرگ به نام «برادر اعظم» حکومت می‌کند. این کشور فلک‌زده دارای سه طبقه اجتماعی است: اعضای رده‌بالای حزب، اعضای عادی حزب و درنهایت، طبقه کارگر.

اقیانوسیه در ۱۹۸۴، کشوری تمامیت‌خواه و توتالیتر به شمار می‌رود که همواره با یکی از دو کشور دیگر (اوراسیا و شرقاسیا)، هم‌پیمان و با دیگری در جنگ است. هیچ‌وقت هم معلوم نیست که کی هم‌پیمان است و کی در جنگ.

دولت نیز ۴ وزارتخانه دارد؛ «وزارت‌ حقیقت» برای اخبار، تفریحات، آموزش هنر و سرگرمی، «وزارت صلح و دوستی» جهت رسیدگی به امور جنگی، «وزارت عشق» که مسئولیت برقراری نظم و قانون را به کمک «پلیس اندیشه» برعهده دارد و درنهایت نیز چهارمین وزارت‌خانه، یعنی «وزارت فراوانی» یا همان خزانه‌داری که کار جیره‌بندی و تنظیم امور اقتصادی را انجام می‌دهد.

در دنیای اقیانوسیه و جایی که داستان می‌گذرد، افراد حتی حق نوشتن ندارند و باید مرتباً و پیوسته، گذشته را تغییر دهند و براساس آنچه برادر بزرگ می‌گوید بازنویسی کنند. در این شهر و کشور، هیچ پیش‌بینی و اخباری نیست و هر دستگاهی، ضبط صوتی برای تفتیش است. حتی تلویزیون هم «چشم حزب» نامیده می‌شود.